۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

حکایت - 5

شهید آوینی برای شیخ سخن سعدی می نویسد : " روزی نزد امام (ع) نشسته بودیم که شخصی خبر آورد که یکی از یاران امام در حال انجام کارهای بی ناموسی است . چنان خشمی در چهره امام جاری شد که تا کنون کسی چنین چیزی ندیده بود . در همین لحظه شخص دیگری با یک جعبه شیرینی وارد شد و مشغول چاق سلامتی و روبوسی با سایرین شد و به سوی امام (ع) شیرینی تعارف کرد . امام ناگهان خشم خود فرو بلعید . با شخص خوش و بشی کرده ، جعبه شیرینی را دست گرفت و مشغول خوردن شد و ته آن شیرینی را در آورد . وقتی یکی ار حضار علت را جویا شد امام فرمود " خوردن شیرینی ، مسئله ناموسی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت "

نتیجه می گیریم مسایل ناموسی را وارد مسایل شکمی نکنیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر